گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
230 . آیه (خانواده خود را به
اشاره



وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْ طَبِرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعاقِبَۀُ لِلتَّقْوي و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن
شکیبا باش، ما از تو روزي نمیخواهیم بلکه ما به تو روزي میدهیم و عاقبت نیک براي تقوا است. ( 132 / طه)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اینجا خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله به طور کلی است، ولی از آنجا که این سوره در مکه نازل شده « اَهْل » بدون شک ظاهر
در آن زمان مصداق اهل، خدیجه و علی بودهاند و ممکن است بعضی دیگر از نزدیکان پیامبر صلی الله علیه و آله را نیز شامل شود،
ولی با گذشت زمان دامنه خاندان پیامبر گسترده شد. سپس اضافه میکند اگر دستور نماز به تو و خاندانت داده شده است، منافع و
لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ). این نماز ) « ما از تو روزي نمیخواهیم بلکه به تو روزي میدهیم » برکاتش تنها متوجه خود شما است
چیزي بر عظمت پروردگار نمیافزاید، بلکه سرمایه بزرگی براي تکامل شما انسانها و کلاس عالی تربیت است. و به این ترتیب
نتیجه عبادات مستقیما به خود عبادت کنندگان باز میگردد و در پایان آیه اضافه میکند (وَ الْعاقِبَۀُ لِلتَّقْوي). آن چه باقی میماند و
سرانجامش مفید و سازنده و حیات بخش است، همان تقوا و پرهیزکاري است، پرهیزکاران سرانجام پیروزند و بیتقوایان محکوم به
( شکست. (صفحه 145
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
صفحه 118 از 369
میگوید: از هنگامه فرود این « ابو سعید خِدري » . وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ و خاندان و پیروانت را به برپایی نماز و فرهنگ آن فرمان ده
علیهماالسلام میایستاد و میفرمود: « فاطمه » و « علی » آیه شریفه تا نه ماه پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به وقت نماز در سراي
اَلصَّلوةُ رَحِمَکُمُ اللّهُ! إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً: ( 1) نماز، نماز، هان که بخشایش و مهر خدا
بر شما باد! جز این نیست که خدا میخواهد تا پلیدي را از شما خاندان بزداید و شما را آن گونه که خود میپسندد پاك و پاکیزه
و ابو برزه « ابو رافع » از راههاي فراوانی از امامان معصوم و از دیگران، همچون « ابن عُقَدَه » ، بارگاه خویش سازد. این روایت را
روایت کرده است. حضرت باقر علیهالسلام میفرماید: اَمَرَهُ اللّهُ تَعالی اَنْ یَخُصَّ اَهْلَهُ دُونَ النّاسِ لِیَعْلَمَ النّاسُ اَنَّ لَاِهْلِهِ عِنْدَ اللّهِ مَنْزِلَۀً
لَیْسَتْ لِلنّاسِ فَاَمَرَهُمْ مَعَ النّاسِ عامَّۀً ثُمَّ اَمَرَهُمْ خاصَّۀً.( 2) خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمان داد که تنها خاندانش را این گونه به
نماز و نیایش با خدا فرمان دهد تا همگان بدانند که خاندانش نزد خدا مقامی والا و ویژه دارند، که دیگر مردمان چنین مقامی
ندارند. آري، پیامبر صلی الله علیه و آله نخست آنان را با همه مردم به برپا داشتن نماز فرمان داد و آنگاه خود و خاندانش را به
67 ؛ عُیُون اَخبارِ ، تنهایی. وَ اصْ طَبِرْ عَلَیْها و خود نیز بر نماز و دعوت به آن شکیبا باش. لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً ***** 1. تفسیر قُمّی، 2
2. تفسیر قُمّی، ج 2، ص 67 . (صفحه 146 ) ما روزي تو و آفریدههاي خود را از تو نمیخواهیم، بلکه از .24 ، الرّضا علیه السلام، ج 1
تو میخواهیم که عبادت کنی و پیام ما را به مردم برسانی و خود ضامن روزي همگان هستیم. نَحْنُ نَرْزُقُکَ ما به همه روزي
میدهیم و از کسی چیزي نمیخواهیم، به همه سود میرسانیم و از کسی سود نمیخواهیم و بدینسان این در اظهار امتنان رساتر
میگوید: منظور این است که آن کسانی که تو و « ابن عبّاس » . است. وَ الْعاقِبَۀُ لِلتَّقْوي. و فرجام خوش از آن پروا و پرواپیشگان است
« عُرْوَة بن زُبَیْر » قرآن را گواهی کنند و از من حساب برند و پروا پیشه سازند، فرجام خوش براي آنان است. در روایت است که
هنگامی که سردمدار و دارنده زر و زیوري را میدید، به خانهاش میرفت و این آیه شریفه را تلاوت میکرد که: وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ
( …و آنگاه رو به خانوادهاش میکرد و میگفت: اَلصَّلوةَ! الصَّلوةَ! رَحِمَکُمُ اللّهُ! (صفحه 147
231 . آیه (تذکرات خدایی را شوخی نگیرید)
اشاره
ما یَأْتیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْ دَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ هر یادآوري تازهاي از طرف پروردگارشان براي آنها بیاید با لعب و
شوخی به آن گوش فرا میدهند. ( 2 / انبیاء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
تازه و جدید) اشاره به این است که کتب آسمانی، ) « مُحْدَث » در آیه فوق اشاره به هر سخن بیدار کننده است و تعبیر به « ذِکْر » کلمه
یکی پس از دیگري نازل میگردد و سورههاي قرآن و آیات آن هر کدام محتواي تازه و نوي دارد، که از طرق مختلف براي نفوذ
در دلهاي غافلان وارد میشود، اما چه سود براي کسانی که همه اینها را به شوخی میگیرند. اصولًا یکی از بدبختیهاي برخی از
خانوادهها و افراد جاهل و متکبر و خودخواه این است که همیشه نصایح و اندرزهاي خیراندیشان را به شوخی و بازي میگیرند و
همین سبب میشود که هرگز از خواب غفلت بیدار نشوند، در حالی که اگر حتی یک بار به صورت جدي با آن برخورد کنند، چه
بسا مسیر زندگانی آنها در همان لحظه تغییر پیدا میکند.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
صفحه 119 از 369
اشاره
تازه و جدید. :« مُحْدَث » . به مفهوم هر سخن بیدارگر و هر پند و اندرزي است، اما در آیه شریفه منظور قرآن شریف میباشد :« ذِکْر »
دو آفت ویرانگر سرگرمی و غفلت
در آیه مورد بحث میفرماید: ما یَأْتیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْ دَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ هر آیه و سوره و یادآوري جدید و
تازهاي از سوي پروردگارشان بر آنان میرسد و (صفحه 148 ) میآید، آن را میشنوند اما به آن نمیاندیشند و در آن تدبّر و تأمل
در این مورد میگوید: منظور این است که آنان قرآن را به « ابن عبّاس » . نمیکنند، بلکه به بازي و تمسخر به آن گوش میدهند
بازي و تمسخر میشنوند و در غفلت و بیخبري به سر میبرند که هدف آفرینش چیست و از آنان چه میخواهند؟
( پدیده بودن قرآن شریف( 1
یکی از شگردهاي دیرین استبدادگران و سیاستبازان بهرهوري ناصواب و نادرست از مذاهب و باورهاي مذهبی تودههاي دربند
استبداد و اختناق است. آنان در این راستا، گاه با موافق و هماهنگ و باورمند نشان دادن خویش با مذهب و عقیده مورد احترام
مردم، بر روي موج افکار عمومی سوار میشوند تا هدفهاي سلطه جویانه خویش را بجویند و گاه حتی با مدافع سرسخت نشان
دادن خویش و تندروي و افراط کاري بسیار در طرفداري از مذهب رایج، راه خویش را میروند. گاه مذهب را از نظر قالب و
واژهها و محتوا تحریف میکنند و آن را ابزار سلطه و توجیهگر ستم و بیداد خویش میسازند و گاه به احترام بسیار به قالب و شکل
و ظاهر واژههاي آن و نیز تقدیر پیامبر و چهرههاي مورد احترام آن، به تحریف معنوي و پوچ و پوك ساختن آن دست مییازند و
آن را از روح عدالتخواهی و آزاديخواهی و طرفداري از حقوق انسان و مبارزه با ظلم و استبداد تهی ساخته و یا با دیگر شگردها
آن را ابزار قدرت و سلطه میسازند. گاه با تراشیدن دشمنان دروغین براي آن، خود را وقف دفاع و پاسداري از آن جلوه میدهند و
گاه با ساختن بحثها و کشمکشهاي پوچ و بیاساس و خطرهاي ساختگی، تودههاي دربند و حتی دانشمندان و دانشوران ظاهربین
را سرگرم پیکاري پوچ و انحرافی میسازند. ***** 1. مترجم. (صفحه 149 ) این آفت و شگرد متأسّفانه پس از رحلت جانسوز
به جاي طرفداري از « عباسی » و « اموي » پیامبر، به تاریخ اسلام نیز راه یافت و سوگمندانه حاکمان بسیاري، به ویژه دو استبداد دیرپاي
آگاهی و ژرفنگري مذهبی و عمل به مفاهیم و مقررات عدالتآفرین و آزادمنشانه و تأمین کننده حقوق و آزادي و امنیّت و
کرامت و سرفرازي مردم، با انواع شگردها، از دین خدا بر ضد هدفهاي بلند و انسانی آن بهره جسته و آن را ابزار سلطه و سرکوب
و اختناق و ارتجاع و کیش شخصیت ساختند و با بازي با ظاهر واژهها و الفاظ و کتاب خدا، روح انسانساز و عدالتخواهانه آن را
تعطیل ساختند که نمونهاي از این بازیگري، خلق این بحث پوچ و بیاساس و سرگرم ساختن اندیشهها و قلمها و تودهها و
در حالی که این بحث در درجه نخست، انتقال ؟« آیا قرآن پدیده و حادث است و یا قدیم » : صفبنديها در این موضوع بود که
بحران بود؛ یعنی حکومت میخواست قلمها و اندیشهها و مشتها و خواستههایی که باید در جهت کسب استقلال اندیشه، حقوق،
آزادي، حاکمیت بر سرنوشت و عمل به روح قرآن و اسلام باشد، اینها را به این بحثهاي بیمعنا جهت دهد و استبداد در امان
بماند، وگرنه این موضوع کدامین مشکل اجتماعی و اخلاقی و انسانی و حقوقی و عقیدتی و سیاسی و فرهنگی مردم را حل
میکرد؟ افزون بر این کدام انسان خردمند و با انصافی بود که نداند این بحث چیزي جز سرگرمی نیست؟ و در نیابد که واژهها و
قالبها و ظاهر کتاب خدا پدیده و حادث است که بر قلب پاك پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمده و روح و محتوا و مفهوم آن
نیز که از دانش بیکران خدا سرچشمه گرفته است به سان ذات پاك او دیرین و قدیم است، پس چه جاي بحث و کشمکش؟!
صفحه 120 از 369
گویی از همین زاویه و دیدگاه است که اندیشوران هوشمند اسلامی با الهام از (صفحه 150 ) رهنمودهاي خاندان وحی و رسالت،
این بحثها را انحرافی و ساخته و پرداخته استبداد مینگریستند و مردم را از صفبندي و کشمکش در این موضوعات هشدار
میدادند( 1) و روشنگري میکردند که خطرناكترین و مرگبارترین دشمن اسلام و قرآن و جامعه استبدادگرانی هستند که مذهب
را ابزار سلطه ساختهاند. و در حیات ننگبار خویش حاضر نیستند با عمل به دین خدا و کتاب انسانساز او و سیره و سنّت پیامبرش
حقوق و آزادي و کرامت و امنیّت مردم و حق حاکمیت بر سرنوشت خویش را در میدان زندگی به رسمیت بشناسند و به آنان حق
مقایسه و انتخاب و چون و چرا و انتقاد و اظهار نظر که اساسیترین حقوق یک جامعه مترقی و خردمند است بدهند، بلکه آنان را
هماره دنبالهرو میخواهند و خویشتن را فرمانرواي مطلق و بی چون و چرا میخواهند. از سویی قدرت و امکانات ملّی را قبضه کنند،
اما از دگر سو پاسخگوي گفتار و اقدامات و عملکرد خویش نباشد؛ و درست به همین جهت مردم را با این بازيها سرگرم
( میخواهند. ***** 1. نور الثَّقَلَیْن، ج 3، ص 412 به نقل از تفسیر نمونه، ج 13 ، ص 358 . (صفحه 151
232 . آیه (آفرینش آسمان و زمین بازیچه نیست)
اشاره
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبینَ ما آسمان و زمین و آن چه را در میان آنها است براي بازي نیافریدیم. ( 16 / انبیاء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
این زمین گسترده، این آسمان پهناور و این همه موجودات متنوع و بدیعی که در صحنه آنها است نشان میدهد، غرض مهمی در
کار بوده است، آري هدف این بوده که از یک سو بیانگر آن آفریننده بزرگ باشند و نشانهاي از عظمتش و از سوي دیگر دلیلی بر
باشد وگرنه این همه غوغا براي این چند روز معنی نداشت. آیا ممکن است انسانی در وسط بیابانی، کاخ مجهزي با تمام « معاد »
وسایل فراهم کند، تنها براي این که در تمام عمر یک ساعت از آنجا میگذرد، در آن استراحت میکند؟
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
آفرینش آسمان و زمین هدفمند است
اینک در این آیات قرآن شریف به ترسیم هدف از آفرینش آسمان و زمین پرداخته و میفرماید: وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما
بَیْنَهُما لاعِبینَ و ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آن دو پدید آمده است، همه را براي هدفی درست و حکیمانه آفریدیم و نه به
بازیچه و به بیهودگی؛ و آن هدف این است که وسیلهاي باشد براي زندگی شما، تا شما را در رسیدن به پاداش و ثواب و آراستگی
( به معنویت و روشنبینی و درستاندیشی کمک کند. (صفحه 152
نیست) « اعضاء خانواده » دلیل موجهی براي انحراف « خانواده » 233 . آیه (انحراف
اشاره
/ وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا بِهِ عالِمینَ ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم و از (شایستگی) او آگاه بودیم. ( 51
انبیاء)
صفحه 121 از 369
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اصل به معنی راه یافتن به مقصد است و در اینجا ممکن است اشاره به حقیقت توحید باشد که ابراهیم از سنین کودکی از « رُشْدَ »
اشاره به قبل از « مِنْ قَبْلُ » آن آگاه شده بود و ممکن است اشاره به هر گونه خیر و صلاح به معنی وسیع کلمه بوده باشد. تعبیر به
اشاره به شایستگیهاي ابراهیم براي کسب این مواهب است، در حقیقت خدا هیچ « کُنَّا بِهِ عالِمینَ » موسی و هارون است. جمله
موهبتی را به کسی بدون دلیل نمیدهد، این شایستگیها است که آمادگی براي پذیرش مواهب الهی است، هر چند مقام نبوت
یک مقام موهبتی است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
پدر توحید گرایان و رشد و برازندگی او
پدر توحیدگرایان و ،« ابراهیم » در آیات 51 تا 60 به ترسیم پرتوي از سرگذشت ،« هارون » و « موسی » پس از ترسیم پرتوي از داستان
تدبیر او در مبارزه با پرستشهاي ذلّتبار و ارتجاعی پرداخته و میفرماید: وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ و به یقین ما پیشتر به
دیدگاهها متفاوت است: 1 به باور پارهاي منظور « پیشتر » پیامبرمان ابراهیم رشد فکري شایسته و زیبنده او را ارزانی داشتیم. در مورد
میباشد. 2 اما به باور پارهاي دیگر منظور پیش از رسالت محمد صلی الله علیه و آله است. 3 و از دیدگاه « موسی » پیش از رسالت
به سن بلوغ میباشد. با این بیان منظور این است که: ما پیشتر به پیامبرمان ابراهیم، دلیل و « ابراهیم » برخی منظور پیش از رسیدن خود
برهان شناخت خدا و توحیدگرایی و یکتاپرستی را که راه رشد و تکامل است ارزانی داشتیم. وَ کُنَّا بِهِ عالِمینَ. و ما میدانستیم که او
( براي رشد و رساندن پیام خدا در پرتو گفتار و کردار، بسیار شایسته و برازنده است. (صفحه 153
234 . آیه
اشاره
اِذْ قالَ لَاِبیهِ وَ قَوْمِه ما هذِهِ التَّماثیلُ الَّتی اَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت این مجسمههاي بیروحی را
که شما همواره پرستش میکنید چیست؟ ( 52 / انبیاء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اینها چیست؟) ) « ما هذِهِ » با این تعبیر بتهایی را که در نظر آنها فوق العاده عظمت داشت شدیدا تحقیر کرد. اولًا: با تعبیر « ابراهیم »
به معنی عکس یا مجسمه بیروح است (تاریخچه بت پرستی میگوید: این « تِمْثال » جمع « تَماثیل » زیرا « تَماثیل » ثانیا: با تعبیر به
مجسمهها و عکسها در آغاز جنبه یادبود پیامبران و علماء داشته، ولی تدریجا صورت قداست به خود گرفته و معبود واقع شده
که به معنی ملازمت توأم با احترام است نشان میدهد که آنها آن چنان « عُکُوف » با توجه به معنی « أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ » است). جمله
دلبستگی به این بتها پیدا کرده بودند و سر بر آستانش میساییدند و بر گردنشان میچرخیدند که گویی همواره ملازم آنها بودند.
این گفتار ابراهیم در حقیقت استدلال روشنی است براي ابطال بت پرستی، زیرا آن چه از بتها میبینیم همین مجسمه و تمثال
است، بقیه تخیل است و توهم و پندار است، کدام انسان عاقل به خود اجازه میدهد، که براي مشتی سنگ و چوب این همه عظمت
و احترام و قدرت قائل باشد؟ چرا انسانی که خود اشرف مخلوقات است، در برابر مصنوع خویش، این چنین خضوع و کرنش کند و
صفحه 122 از 369
حل مشکلات خود را از آن بخواهد؟
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در آیه مورد بحث به یکی از فرازهاي درس آموز و الهامبخش زندگی او پرداخته و میفرماید: این رشادت و برازندگی ابراهیم
به مفهوم چیز مصنوعی « تِمْثال » هنگامی جلوه کرد که به پدر و جامعهاش گفت: این پیکرههایی که آنها را میپرستید، چیست؟ واژه
میباشد که به یکی از مخلوقات شباهت دارد. و پارهاي برآنند که بتها پیکره دانشمندان و علماي گذشته بود. اما پارهاي بر این
( باورند که آنها پیکره و مجسّمه پدیدههاي کیهانی بودند و نه زمینی. (صفحه 154
235 . آیه
اشاره
قالُوا وَجَ دْنا آباءَنا لَها عابِدینَ گفتند: ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت میکنند. ( 53 / انبیاء) قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ
فی ضَلالٍ مُبینٍ گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهی آشکاري بودهاید. ( 54 / انبیاء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
از آنجا که تنها سنت و روش نیاکان بودن هیچ مشکلی را حل نمیکند و هیچ دلیلی نداریم که نیاکان عاقلتر و عالمتر از نسلهاي
پاسخ » بعد باشند، بلکه غالبا قضیه به عکس است چون باگذشت زمان علم و دانشها گستردهتر میشود، ابراهیم بلافاصله به آنها
جالب این که بتپرستان در جواب ابراهیم، هم روي کثرت .« گفت: هم شما و هم پدرانتان به طور قطع در گمراهی آشکار بودید
ابراهیم هم در هر دو قسمت به آنها پاسخ .« ما پدران خود را بر این آیین و رسم یافتیم » : نفرات تکیه کردند و هم طول زمان، گفتند
گفت، که هم شما و هم پدرانتان، همیشه در ضلال مبین بودید. یعنی انسان عاقل که داراي استقلال فکري است هرگز خود را
پایبند این اوهام نمیکند، نه کثرت طرفداران طرح و سنتی را دلیل اصالت آن میداند و نه دوام و ریشه دار بودن آن را.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
بتپرستان و شركگرایان به جاي پاسخ درست به دنبالهروي از پدران و نیاکان خویش چسبیدند و گفتند: ما پدران خویشتن را
پرستشگر آنها یافتیم و به راه آنان گام سپردیم. و بدینسان هم نشان دادند که بر این راه و رسم ذلتبار واپسگرایانه که در پیش
گرفتهاند، دلیل و برهان ندارند و کارشان تنها دنبالهروي است و هم نشان دادند که دنبالهروي و تقلید کورکورانه یکی از آفتهاي
شجاعانه و خیرخواهانه به « ابراهیم » . جامعهها و رشد و شکوفایی تمدّنها و سدّ راه اصلاح و اصلاحگران عصرها و نسلهاست
روشنگري پرداخت و آنان را سرزنش کرد که: واقعیت این است که هم خودتان و هم پدرانتان در گمراهی آشکاري هستید که
( بتها را به جاي آفریدگار هستی میپرستید. (صفحه 155
236 . آیه (نوسانات زندگی، آرامش مؤمنین را برهم نمیزند)
اشاره
صفحه 123 از 369
وَ أَیُّوبَ إِذْ نادي رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ و ایوب را(به یادآور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه
داشت) بدحالی و مشکلات به من روي آورده و تو ارحم الرّاحمینی. ( 83 / انبیاء) فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَ فْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ
مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَ ۀً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْري لِلْعابِدینَ ما دعاي او را مستجاب کردیم و ناراحتیهایی را که داشت برطرف ساختیم و
/ خاندانش را به او باز گرداندیم و همانندشان را بر آنها افزودیم، تا رحمتی از سوي ما باشد و تذکري براي عبادت کنندگان. ( 84
انبیاء)
شرح آیه از تفسیر نمونه
فشردهاي از داستان ایّوب
امام صادق پاسخی فرمود که .«؟ بلایی که دامنگیر ایّوب شد براي چه بود » : در حدیثی از امام صادق میخوانیم؛ کسی پرسید
بلایی که بر ایوب وارد شد به خاطر این نبود که کفران نعمتی کرده باشد، بلکه به عکس به خاطر شکر » : خلاصهاش چنین است
نعمت بود که ابلیس بر او حسد برد و به پیشگاه خدا عرضه داشت اگر او اینهمه شکر نعمت تو را بجا آورد، به خاطر آن است که
زندگی وسیع و مرفهی به او دادهاي و اگر مواهب مادي دنیا را از او بگیري هرگز شکر تو را بجا نخواهد آورد. مرا بر دنیاي او
مسلط کن تا معلوم شود که مطلب همین است. خداوند براي این که این ماجرا سندي براي همه رهروان راه حق باشد، به شیطان این
اجازه را داد، او آمد و اموال و فرزندان ایوب را یکی پس از دیگري از میان برداشت، ولی این حوادث دردناك نه تنها از شکر
ایوب نکاست، بلکه شکر او افزون شد. شیطان از خدا خواست بر زراعت و گوسفندان او مسلط شود، این اجازه به او داده شد و او
تمامی آن زراعت را آتش زد و گوسفندان را از بین برد، باز هم حمد و شکر ایوب افزون شد. (صفحه 156 ) سرانجام شیطان از خدا
خواست که بر بدن ایوب مسلط گردد و سبب بیماري شدید او شود و این چنین شد، به طوري که از شدت بیماري و جراحت قادر
به حرکت نبود، بی آن که کمترین خللی در عقل و درك او پیدا شود. خلاصه، نعمتها یکی بعد از دیگري از ایوب گرفته میشد،
ولی به موازات آن مقام شکر او بالا میرفت. تا این که جمعی از رهبانها به دیدن او آمدند و گفتند: بگو ببینیم تو چه گناه بزرگی
کردهاي که این چنین مبتلا شدهاي؟ (و به این ترتیب شماتت این و آن آغاز شد و این امر بر ایوب سخت گران آمد) ایوب گفت:
به عزّت پروردگارم سوگند که من هیچ لقمه غذایی نخوردم مگر این که یتیم و ضعیفی بر سر سفره با من نشسته بود و هیچ طاعت
الهی پیش نیامد مگر این که سختترین برنامه آن را انتخاب نمودم. در این هنگام بود که ایوب از عهده تمامی امتحانات در مقام
شکیبایی و شکرگزاري برآمده بود، زبان به مناجات و دعا گشود و حل مشکلات خود را با تعبیري بسیار مؤدبانه و خالی از هر
در این » .( تعبیري که در آیات فوق گذشت، إِذْ نادي رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ ) « گونه شکایت از خدا خواست
هنگام درهاي رحمت الهی گشوده شد، مشکلات به سرعت برطرف گشت و نعمتهاي الهی افزونتر از آن چه بود به او رو
1) آري مردان حق با دگرگون شدن نعمتها، افکار و برنامههایشان دگرگون نمیشود، آنها در آسایش و بلا، در حال ).« آورد
آزادي و زندان، در سلامت و بیماري، در قدرت و ضعف و خلاصه در همه حال، متوجه پروردگارند و نوسانات زندگی تغییري در
آنها ایجاد نمیکند، روح آنها همچون اقیانوس کبیر است که طوفانها، آرامش آن را بر هم نمیزند. همچنین آنها هرگز از انبوه
حوادث تلخ مأیوس نمیشوند، میایستند و استقامت میکنند تا درهاي رحمت الهی گشوده شود، آنها میدانند حوادث سخت
( صفحه 157 ) .« المیزان » - آزمایشهاي الهی است که گاه براي بندگان خاصّش فراهم میسازد تا آنها را آبدیدهتر کند. ***** 1
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
« اَیّوب » شکیب و اخلاص
صفحه 124 از 369
« اَیّوب » شکیب و اخلاص
را به یاد آور، آن گاه که از طولانی شدن رنج و گرفتاري به تنگ آمد و پروردگارش را خواند که: پروردگارا! « اَیّوب » سرگذشت
به من رنج و آسیب رسیده و گرفتار بیماري شدهام و تو هستی که پر مهرترین مهربانان هستی. اینک که هیچ کس از تو تواناتر و
از کنایههاي ظریف و لطیف است که ممکن است به « اَیّوب » مهربانتر نیست تو به فریادم برس. گفتنی است که دعا و سبک نیایش
نیز از این سبک و از این گونه « موسی » هنگام نیایش و خواستن حاجت از بارگاه خدا از آن الهام گرفت و بر زبان راند. و نیایش
نیایشهاست که رو به بارگاه خدا نمود و گفت: رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقیرٌ.( 1) پروردگارا! من به هر نعمت و خیري که به
سویم بفرستی سخت نیازمندم. آن گاه در مورد پذیرفته شدن خواستهاش در بارگاه خدا میفرماید: فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ
پس ما دعاي او را اجابت کردیم و بیماري و رنجی که او را میآزرد از وجود او برطرف ساختیم. وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ و خانواده او را سالم
به هر گونه آسیب و رنجی که به روح و جسم وارد آید و نیز به هر گونه کاهش :« ضُ رّ » و با نشاط به او باز گرداندیم. وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ
1. سوره قَ َ صص، آیه 24 . (صفحه 158 ) و تلفات مالی و از دست دادن فرزند و عزیزي از عزیزان و یا خدشهدار شدن *****
خاندان خویش را در سراي جاودانه آخرت و همانند آنان « اَیّوب » کرامت و آبروي انسان، گفته میشود. در این مورد آوردهاند که
را در دنیا خواست و به او ارزانی شد. رَحْمَ ۀً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْري لِلْعابِدینَ و این مهر و لطف در برطرف ساختن رنج و بیماري و
بود و مایه « ایوب » ارزانی داشتن خاندان و فرزندان و ثروت و امکانات به صورت دوچندان به او از سوي ما به عنوان نعمتی گران بر
اندرز و عبرتی براي بندگان عبادتگر و یکتاپرست، تا از او درس شکیبایی و اعتماد به خدا بگیرند و آن گونه خالصانه و عاشقانه و
پرشور و امید به بارگاه او رو آورند و با او نیایش کنند، چرا که در روزگار آن پیامبر بزرگ کسی در بارگاه خدا از او گرانقدرتر
و ارجمندتر نبود و با این وصف از روي حکمت و مصلحت به رنجها و گرفتاريهاي بزرگی آزمون گردید و با شکیب پرشکوه و
پایداري و توکّل به خدا و ایمان و اخلاص وصفناپذیرش سربلند و سرفراز گردید. آري داستان زندگی او از جمله این درس
بزرگ را به خردمندان میدهد که در فراز و نشیبها و رنجهاي زندگی باید شکیبا بود و از پا در نیامد و امیدوار بود که فرجام
( نیکو از شکیبایان است. (صفحه 159
237